کشاورزی در برزیل
۴ دهه از تبدیل برزیل به یکی از چند غول تولیدکننده محصولات کشاورزی در جهان میگذرد و اکنون این کشورپس از ایالاتمتحده، کانادا، آرژانتین، استرالیا و اتحادیه اروپا در گروه چند قدرت برتر کشاورزی دنیا قرار دارد.
برخی میوه های برزیلی
میوه جابوتیکابا یا انگور برزیلی
میوه جابوتیکابا، درخت میوه ای از خانواده مورد و بومی جنوب شرقی برزیل است
میوه ها دارای پوستی ارغوانی مایل به مشکی، ضخیم و گس بوده که گوشتی شیرین به رنگ سفید یا صورتی و ژلاتینی را احاطه کرده اند که هر میوه حدود یک تا چهار بذر بزرگ دارد که شکل بذرها در گونه های مختلف نیز متفاوت است.
میوه جابوتیکابادر طب سنتی به دلیل قابض بودن پوست میوه جابوتیکابا آنها را در آفتاب خشک کرده و به عنوان قابض و نیز درمان خلط های خونی، آسم، اسهال، التهابات مزمن و تهیه محلول های غرغره استفاده می کنند. همچنین میوه های این گیاه حاوی چندین ماده آنتی اکسیدانی و ضدسرطانی هستند





فی جوآ
فی جوآ بدلیل گل های قرمز و جذاب به عنوان گیاه زینتی و پرچین مقاوم به باد نیز مورد استفاده قرار می گیرد. میوه ها حاوی میان بر گوشتی و آبدار بوده و بسیار معطر می باشند.
فی جوآ بدلیل گل های قرمز و جذاب به عنوان گیاه زینتی و پرچین مقاوم به باد نیز مورد استفاده قرار می گیرد. میوه ها حاوی میان بر گوشتی و آبدار بوده و بسیار معطر می باشند.
کوپوآکو
کوپوآکو از درختان جنگل بارانخیز استوایی مربوط به کاکائو است.[۱] به طور وسیعی در سراسر حوضه مشترک رود آمازون، در جنگلهای کلمبیا، بولیوی و پرو و در شمال برزیل کاشته میشود. بیشترین تولید آن در پارا و سپس آمازوناس، روندونیا و اکری است.
گوشت سفید کوپوآکو بویی شبیه مخلوطی از شکلات و آناناس دارد و معمولاً در ساخت دسرها، آبمیوهها و شیرینیها استفاده میشود.[۱] مزه آب آن در درجه اول شبیه گلابی و کمی شبیه موز است



فی جوآ
گیاه گراویولا یا “ساپادیل” درختی از خانواده آنوناسه است که دارای میوه های خوراکی می باشد. میوه های گیاه گراویولا در صورت رسیدن، دارای طعم کمی اسیدی هستند
از عصاره ی حاصل از برگ های گیاه گراویلا نیز به عنوان کاهنده ی فشار خون استفاده می شود.
۴ دهه از تبدیل برزیل به یکی از چند غول تولیدکننده محصولات کشاورزی در جهان میگذرد و اکنون این کشورپس از ایالاتمتحده، کانادا، آرژانتین، استرالیا و اتحادیه اروپا در گروه چند قدرت برتر کشاورزی دنیا قرار دارد
تحولی که بدون شک با افزایش قیمت انرژی در اوایل قرن بیستویکم میلادی بیارتباط نبود و موجب شد این کشور که زمانی بزرگترین واردکننده محصولات کشاورزی و غذایی در جهان به حساب میآمد راه خود را به یکباره تغییر دهد
ولت برزیل، به جای حمایت از کشاورزان داخلی (کاری که بسیاری از کشورها هنوز هم آن را انجام میدهند) بازارهای خود را به روی تمامی کالاهای کشاورزی خارجی باز کرد و اجازه داد کشاورزانی که توان رقابت نداشتند، به شدت زمین بخورند. این موضوع موجب شد، زمینهایی که محصولی نامتناسب با شرایط آب و هوایی و منطقهای در آنها کشت میشد، خالی شوند. برزیل با استفاده از این روش در ۴ دهه توانست غول گرمسیری تولید محصولات کشاورزی شود و موقعیت ۵ قدرت برتر کشاورزی دنیا (ایالات متحده، کانادا، آرژانتین، استرالیا و اتحادیه اروپا) را به چالش بکشد و رتبه اول یا دوم صادرات بسیاری از محصولات در دنیا را از آن خود کند. شاید تاثیرگذارتر از این موفقیت، روش بهدست آوردن آن باشد، روشی که با شعار «نورمن بورلاگ» پدر انقلاب سبز برزیل محقق شد واین کشور به مدد استفاده از راهکارهای بورلاگ و موقعیت منحصربهفرد جغرافیایاش توانست به مقیاسهای بزرگ تولید محصولات کشاورزی دست یابد، نسخهای که درواقع بهطور تقریبی به کل مغایر با نسخههای غالب موجود بود.
مزارع برزیل به لطف منابع زیاد خاک و آب، پایدار هستند. اگرچه اولویت با فروش کالاها و محصولات در بازارهای محلی است اما مقیاس تولید در این کشور به گونهای است که برای فروش آن به بازارهایی در مقیاس بینالمللی نیاز است. به اعتقاد کارشناسان تجربه برزیل از ۳ منظر بزرگ و قابل احترام است، نخست اینکه این موفقیت بدون استفاده از یارانههای عظیم دولتی (مانند آنچه در اروپا و امریکا به کشاورزان پرداخت میشود) بهدست آمده است. دوم اینکه تجربه برزیل، قابل تعمیم به بسیاری از کشورهای درحال توسعه است که شرایط آب و هوایی و جامعهشناسی و ساختار اقتصادی شبیه به آن دارند به عنوان مثال برزیل مانند بسیاری از کشورهای افریقایی و آسیایی درحال توسعه، آب و هوایی گرم و استوایی دارد. البته دلایل زیادی هم برای اینکه این الگو قابل اجرا برای کشورهای دیگر نباشد، وجود دارد، ازجمله اینکه برزیل روند توسعه کشاورزی خود را زمانی آغاز کرد که رقابت بسیار کمتر بود و شرایط آب و هوایی که امروزه ناپایدار است، از وضعیت باثباتتری برخوردار بود. اما سومین نکته و از همه مهمتر اینکه برزیل به تعریف جدیدی برای همزمانی افزایش محصول و تخریب نشدن محیطزیست دست پیدا کرده است. اگرچه این کشور همواره متهم به نابود کردن جنگلهای آمازون برای ایجاد زمینهای جدید کشاورزی بوده و در مواردی که البته وسعت آن بسیار کمتر از شایعات است، به واقع اینکار را انجام داده اما بخش عمده این پیشرفت، بدون از بین بردن یا ضرر زدن به محیطزیست و در منطقه «سرادوی» این کشور که فاصله زیادی با جنگلهای آمازون دارد رخ داده است. شعار نورمن بورلاگ که پدر انقلاب سبز برزیل خوانده میشود، کاشت محصول در مناطقی است که سازگاری زیستی با آن محصول دارند.
معجزه برزیل درسهای بسیاری برای کشورهای جهان دارد؛ درسهایی که باید در کنار تلاش برای راهاندازی سیستمی بومی مطابق با تواناییها و نیازهای کشورهای مختلف آموخته و استفاده شود.
